امروز یا دیروز درتاریخ
یادگار
چهار ماه پس از براندازى ۲۸ مرداد، بیست و نهم آذر ۱۳۳۲ نشست شرکت هاى نفتى و کارشناسان مربوط که در لندن براى بررسى سرنوشت نفت ایران برگزار شده بود! به کار خود پایان داد و از دولت انگلستان خواست: اینک که دولت دکتر مصدق ساقط شده و ملیون ایران قدرت را از دست داده اند لازم است که انگلستان به محاصره دریایى ایران پایان دهد تا بتوان کار صدور نفت را از سر گرفت. چند ساعت پس از اعلام این خواست شرکت هاى نفتى اصطلاحاً بین المللى دولت انگلستان این توصیه را پذیرفت و به محاصره دریایى دو سال و نیمه ایران پایان داد. نشست لندن در پى توافق دالس وزیر امور خارجه تازه آمریکا و ایدن وزیر امور خارجه انگلستان مبنى بر اینکه امور نفت ایران بدون اینکه شرکت ملى نفت ایران که مظهر غرور ملى ایرانیان شده است منحل شود، به یک کنسرسیوم مرکب از شرکت هاى نفتى غرب واگذار شود و این کنسرسیوم عامل نفت ایران در منطقه قرارداد باشد تا همه دولت هاى غرب در آن ذینفع باشند. غرامت انگلستان ناشى از ابطال قرارداد سال ۱۹۳۳ نیز از سوى ایران تعهد شود و از درآمد این کشور از کنسرسیوم پرداخت شود تا انگلستان ادعاى دیگرى بر پالایشگاه نفت که ایرانیان آن را از آن خود مى دانند نداشته باشد و مسئله دیگرى به وجود نیاید. قبلاً اعلام شده بود که پالایشگاه آبادان نیاز به ۷۵ میلیون دلار بودجه دارد تا تعمیر و آماده کار با ظرفیت کامل شود.
پایان محاصره دریایى ایران از سوى انگلستان همزمان با ختم محاکمه دکتر مصدق در محکمه نظامى تهران بود که وى گفته بود آن را به رسمیت نمى شناسد، نخست وزیر ایران قانوناً باید با راى عدم اعتماد مجلس کنار برود و برکنارى او به هر ترتیب دیگر یک کودتا است و در نتیجه او خود را نخست وزیر قانونى و دولت فعلى را دولت کودتا و غیرقانونى مى داند و هر عمل آن نیز اساس قانونى ندارد و باطل است. در همان زمان اصحاب نظر که شهرت بى طرفى داشتند گفته بودند که تعجب مى کنند که چرا انگلستان دو سه هفته پس از تجدید مناسبات سیاسى خود با ایران اقدام به رفع محاصره دریایى ایران کرد و آن هم پس از دریافت توصیه کنفرانس شرکت هاى نفتى و قبول مشارکت آمریکا در کنسرسیوم نفت. محاصره دریایى ایران در طول حکومت ملیون (ناسیونالیست ها) سبب شده بود که ایران نتواند نفت خود را صادر کند و یکى - دو کشتى نفتکش هم که جرات حمل نفت ایران را به خود داده بودند از جمله کشتى «رزمارى» در میان را توقیف شده بودند.
• ماندگار
استاد ابوالحسن صبا موسیقیدان نامدار ۲۸ آذر ماه سال ۱۳۳۶ در۵۵ سالگى درگذشت. استاد صبا مدرس هنرستان موسیقى ایران در همه رشته هاى موسیقى مهارت و نبوغ داشت. او روى موسیقى ملى و محلى- قدیم و جدید - ایران کار کرد. استاد صبا مقدمات کار جمع آورى ترانه هاى محلى ایران را فراهم ساخته بود که عمرش به پایان رسید و پس از او این کار با آن وسعت دنبال نشد و میهن ما از معدود کشورهاى جهان است که ترانه هاى محلى آن که پاره اى قدمت چندصد ساله دارند جمع آورى نشده اند و برخى از آنها در شرف انقراض و از یاد رفتن هستند و این میراث ملى از دست خواهد رفت. استاد صبا در عین حال یک پژوهشگر بزرگ در علم و هنر موسیقى بود و تحقیقات فراوان از او باقى مانده است.
• روزگار
سئوال شده است که آیا به مصلحت است که در شرایط امروز جهان، دولت جمهورى اسلامى (قوه مجریه) یک روزنامه از آن خود داشته باشد و روزنامه نگار شود؟
از آنجا که روزنامه مورد بحث سئوال کننده در استاندارد بین المللى یک روزنامه جامع (سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و...) است، نه. دولت ها مى توانند نشریه تخصصى داشته باشند (نشریه فعال در یکى دو رشته، با هدف آموزشى و ارتقا). از آنجا که ناشر قاعدتاً با هدف انتقاد از خود و انعکاس ضعف هایش و تحمل همه مشکلات و زحمات روزنامه نمى دهد، روزنامه دولت نمى توان در چارچوب روزنامه عمومى گنجانیده شود و در این ردیف قرار گیرد و همانند روزنامه هاى عمومى عرضه شود (به فروش برسد) و آگهى تبلیغاتى بگیرد و... از زمانى که مطبوعات (رسانه هاى نوشتارى) قوه چهارم دموکراسى (اصطلاحاً رکن چهارم) قرار گرفتند، اصحاب این حرفه و برخى از حقوقدانان روزنامه نگار شدن دولت ها را نوعى نقض اصل تفکیک قوا تلقى کرده اند. بنابراین به نظر این نگارنده بهتر است که قوه مجریه جمهورى اسلامى روزنامه خود را واگذار و یا دست کم آن را تخصصى کند و مجلس براى نشریات دولتى قانون جداگانه انشا و تصویب کند تا هدف، برنامه، سازمان، تشکیلات و وظایف آنها مشخص باشد.
به نقل از روزمامه شرق